قدرت دادههای سازمان خود را آزاد کنید. این راهنمای جامع به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه تحلیل سلف-سرویس به دانشمندان داده شهروند قدرت میبخشد و فرهنگی داده-محور را در سراسر جهان ترویج میکند.
ظهور دانشمند داده شهروند: راهنمای جهانی تحلیل سلف-سرویس
در بازار جهانی فوقالعاده رقابتی امروز، داده دیگر فقط محصول جانبی عملیات کسبوکار نیست؛ بلکه خون حیاتبخش تصمیمگیریهای استراتژیک است. برای دههها، قدرت تفسیر این دادهها در دستان عدهای معدود متمرکز بود: دپارتمانهای فناوری اطلاعات، تحلیلگران داده و دانشمندان داده بسیار متخصص. کاربران تجاری با سؤالات فوری با واقعیتی ناامیدکننده از صفهای طولانی، درخواستهای پیچیده گزارش و تأخیر قابل توجه بین پرسش و بینش مواجه بودند. این تنگنا اکنون به طور قاطع توسط یک جنبش قدرتمند در حال برچیده شدن است: تحلیل سلف-سرویس و ظهور دانشمند داده شهروند.
این صرفاً یک روند فناورانه نیست؛ بلکه یک تغییر فرهنگی بنیادین است که نحوه عملکرد، نوآوری و رقابت سازمانها در هر اندازهای، از استارتاپها در سنگاپور گرفته تا شرکتهای چندملیتی در فرانکفورت را دگرگون میکند. این نشاندهنده دموکراتیزه کردن دادههاست که قابلیتهای تحلیلی قدرتمند را مستقیماً در اختیار افرادی قرار میدهد که کسبوکار را بهتر از همه میشناسند. این راهنما چشمانداز تحلیل سلف-سرویس را بررسی میکند، نقش حیاتی دانشمند داده شهروند را تعریف میکند و یک نقشه راه استراتژیک برای پیادهسازی در یک زمینه جهانی ارائه میدهد.
تحلیل سلف-سرویس دقیقاً چیست؟
در هسته خود، تحلیل سلف-سرویس (یا هوش تجاری سلف-سرویس - BI) پارادایمی است که به کاربران تجاری این قدرت را میدهد تا به طور مستقل به دادهها دسترسی پیدا کرده، آنها را تحلیل و مصورسازی کنند، بدون آنکه به کمک مستقیم متخصصان فنی نیاز داشته باشند. این به معنای شکستن دیوارها بین دادهها و تصمیمگیرندگان است.
به این صورت به آن فکر کنید: در گذشته، دریافت یک گزارش تجاری مانند سفارش دادن یک پرتره رسمی بود. شما آنچه را که میخواستید برای یک هنرمند (دپارتمان IT) توصیف میکردید، منتظر میماندید تا آن را نقاشی کند و امیدوار بودید که محصول نهایی با دیدگاه شما مطابقت داشته باشد. تحلیل سلف-سرویس مانند این است که یک دوربین دیجیتال پیشرفته به شما داده شود. شما ابزاری را در اختیار دارید تا دقیقاً تصاویر مورد نیاز خود را، از هر زاویهای، در هر لحظه ثبت کرده و فوراً به اشتراک بگذارید.
ویژگیهای کلیدی یک محیط تحلیل سلف-سرویس
یک اکوسیستم سلف-سرویس واقعی با چندین ویژگی کلیدی که برای کاربر غیرفنی طراحی شده، تعریف میشود:
- رابطهای کاربری بصری: پلتفرمهای مدرن هوش تجاری دارای قابلیت کشیدن و رها کردن (drag-and-drop)، گردش کار بصری و داشبوردهای کاربرپسندی هستند که بیشتر شبیه استفاده از یک اپلیکیشن مصرفی است تا یک سیستم پیچیده سازمانی.
- دسترسی ساده به دادهها: کاربران میتوانند به راحتی به منابع داده مختلف از پیش تأیید شده و تحت حاکمیت - از پایگاههای داده داخلی و سیستمهای CRM گرفته تا اپلیکیشنهای مبتنی بر ابر - متصل شوند، بدون اینکه نیاز به درک معماری پیچیده بکاند داشته باشند.
- مصورسازی غنی دادهها: به جای صفحات گسترده ثابت، کاربران میتوانند نمودارها، گرافها، نقشهها و داشبوردهای تعاملی ایجاد کنند تا دادهها را به صورت بصری کاوش کرده، روندها را تشخیص دهند و موارد پرت را در یک نگاه شناسایی کنند.
- گزارشدهی و داشبوردهای خودکار: هنگامی که یک گزارش یا داشبورد ایجاد میشود، میتوان آن را طوری تنظیم کرد که به طور خودکار تازهسازی شود و اطمینان حاصل شود که تصمیمگیرندگان همیشه به جدیدترین اطلاعات دسترسی دارند.
- همکاری و اشتراکگذاری: بینشها برای به اشتراک گذاشته شدن هستند. ابزارهای سلف-سرویس به کاربران این امکان را میدهند که به راحتی یافتههای خود را با همکاران به اشتراک بگذارند، داشبوردها را حاشیهنویسی کنند و یک محیط تحلیلی مبتنی بر همکاری را تقویت نمایند.
ظهور دانشمند داده شهروند
با قدرتمندتر و در دسترستر شدن ابزارهای سلف-سرویس، نقش جدید و حیاتی در سازمان پدید آمده است: دانشمند داده شهروند. این اصطلاح که توسط شرکت تحقیقاتی جهانی گارتنر رایج شد، یک کاربر تجاری را توصیف میکند که از این ابزارها برای انجام وظایف تحلیلی ساده و نسبتاً پیچیده استفاده میکند که قبلاً به یک متخصص نیاز داشت.
دانشمند داده شهروند کیست؟
درک اینکه دانشمند داده شهروند کیست - و چه کسی نیست - بسیار مهم است. آنها آمارشناسان یا دانشمندان کامپیوتر با آموزش رسمی نیستند. در عوض، آنها متخصصانی با تخصص عمیق در حوزههای مربوط به خود هستند:
- مدیر بازاریابی در لندن که عملکرد کمپین را به صورت آنی تحلیل میکند تا بودجه را به سمت مؤثرترین کانالها تخصیص دهد.
- هماهنگکننده زنجیره تأمین در شانگهای که از تحلیل پیشبینانه برای پیشبینی بهتر نیازهای موجودی بر اساس الگوهای فروش منطقهای استفاده میکند.
- شریک تجاری منابع انسانی در دبی که دادههای فرسایش کارکنان را برای شناسایی علل ریشهای و بهبود استراتژیهای حفظ کارکنان بررسی میکند.
- تحلیلگر مالی در سائوپائولو که مدلهای تعاملی برای درک عوامل درآمدی در خطوط تولید مختلف میسازد.
نقطه قوت اصلی آنها در تواناییشان برای ترکیب زمینه عمیق تجاری خود با ابزارهای تحلیلی کاربرپسند نهفته است. آنها میدانند چه سؤالاتی را بپرسند، چگونه نتایج را در چارچوب واقعیت کسبوکار خود تفسیر کنند و بر اساس بینشهای کشفشده چه اقداماتی را انجام دهند.
چرا دانشمندان داده شهروند یک مزیت رقابتی هستند
ارزش توانمندسازی این طبقه جدید از تحلیلگران، گسترده و چندوجهی است:
- زمینه (Context) حرف اول را میزند: یک دانشمند داده رسمی ممکن است یک مدل از نظر فنی بینقص بسازد اما یک نکته ظریف تجاری را که یک متخصص حوزه فوراً متوجه آن میشود، نادیده بگیرد. دانشمند داده شهروند این شکاف حیاتی بین داده و زمینه تجاری را پر میکند.
- سرعت و چابکی: فرصتها و تهدیدات تجاری به صورت آنی ظاهر میشوند. دانشمندان داده شهروند میتوانند مسائل را بررسی کرده و پاسخها را در عرض چند دقیقه یا چند ساعت پیدا کنند، نه چند روز یا هفتهای که ممکن است طول بکشد تا یک درخواست از صف متمرکز IT عبور کند.
- کاهش کمبود استعداد: تقاضا برای دانشمندان داده ماهر بسیار بیشتر از عرضه جهانی است. پرورش دانشمندان داده شهروند به یک سازمان اجازه میدهد تا قابلیتهای تحلیلی خود را بدون نیاز به رقابت برای گروه کوچکی از استعدادهای نخبه، گسترش دهد. همچنین دانشمندان داده حرفهای را آزاد میگذارد تا بر چالشهای بسیار پیچیده مانند ساخت الگوریتمهای یادگیری ماشین سفارشی و مدلهای پیشبینانه پیشرفته تمرکز کنند.
- نوآوری از خطوط مقدم: افرادی که به مشتری و عملیات نزدیکتر هستند، اغلب اولین کسانی هستند که متوجه روندهای نوظهور میشوند. توانمندسازی آنها با ابزارهای داده، امکان نوآوری و حل مسئله از پایه را فراهم میکند.
دلایل تجاری: چرا هر سازمان جهانی باید تحلیل سلف-سرویس را اتخاذ کند
پیادهسازی یک استراتژی تحلیل سلف-سرویس فقط به معنای خرید نرمافزار جدید نیست؛ این یک سرمایهگذاری استراتژیک است که بازدهی قابل توجهی در سراسر سازمان به همراه دارد.
مزایای ملموس برای یک عملیات جهانی
- تصمیمگیری سریعتر و هوشمندانهتر: این مهمترین مزیت است. وقتی یک مدیر فروش برای منطقه آسیا-اقیانوسیه (APAC) میتواند فوراً ببیند کدام کشور عملکرد ضعیفی دارد و به محصول خاصی که باعث این مشکل شده است، بپردازد، میتواند اقدام اصلاحی فوری انجام دهد به جای اینکه منتظر بررسی فصلی بماند.
- افزایش بهرهوری عملیاتی: با خودکارسازی گزارشدهی و فعال کردن سلف-سرویس، شما هزاران ساعتی را که قبلاً توسط کاربران تجاری برای تهیه گزارشهای دستی و کارکنان IT برای انجام درخواستهای معمول داده صرف میشد، باز پس میگیرید. این سرمایه انسانی ارزشمند را برای کارهای استراتژیکتر و با ارزش افزوده بالاتر آزاد میکند.
- یک فرهنگ واقعاً داده-محور: یک فرهنگ داده-محور بر اساس شعارها ساخته نمیشود؛ بلکه بر اساس رفتار ساخته میشود. وقتی کارمندان در تمام سطوح از دادهها برای حمایت از استدلالهای خود، به چالش کشیدن فرضیات و انتخابهای روزانه استفاده میکنند، داده به زبان مشترک سازمان تبدیل میشود و از مرزهای جغرافیایی و دپارتمانی فراتر میرود.
- افزایش توانمندسازی و مشارکت کارکنان: فراهم کردن استقلال و ابزارهای لازم برای حل مشکلات خود برای کارمندان، یک انگیزه قدرتمند است. این کار حس مالکیت را تقویت میکند و با تأثیرگذارتر کردن کارشان، میتواند به طور قابل توجهی رضایت شغلی و حفظ کارکنان را بهبود بخشد.
- یک منبع واحد حقیقت: هنگامی که با حاکمیت مناسب به درستی پیادهسازی شود، یک پلتفرم سلف-سرویس میتواند یک 'منبع واحد حقیقت' برای معیارهای کلیدی کسبوکار فراهم کند. این امر مشکل رایج دپارتمانهای مختلفی را که با دادههای متناقض به جلسات میآیند و به جای بحثهای سازنده در مورد معنای اعداد، در مورد اینکه اعداد چه کسی درست است بحث میکنند، از بین میبرد.
یک نقشه راه استراتژیک برای پیادهسازی تحلیل سلف-سرویس
راهاندازی موفقیتآمیز یک ابتکار تحلیل سلف-سرویس به چیزی بیش از استقرار یک ابزار جدید نیاز دارد. این امر مستلزم یک رویکرد فکری و مرحلهای است که توانمندسازی را با کنترل متعادل میکند. نادیده گرفتن مراحل یک دلیل شایع برای شکست است که منجر به هرج و مرج داده و عدم اعتماد به سیستم میشود.
مرحله ۱: پایهریزی با حاکمیت داده قوی
این حیاتیترین و اغلب نادیده گرفتهشدهترین مرحله است. حاکمیت داده به معنای محدود کردن دسترسی نیست؛ بلکه به معنای فعال کردن دسترسی به روشی امن، سازگار و قابل اعتماد است. این 'نردههای محافظ' ضروری را برای کاوش سلف-سرویس فراهم میکند.
تشبیه: دادن یک خودرو (ابزار BI) به همه افراد در یک شهر بدون قوانین راهنمایی و رانندگی، علائم جادهای، گواهینامه رانندگی و نیروی پلیس (حاکمیت) منجر به هرج و مرج میشود. حاکمیت تضمین میکند که همه بتوانند با خیال راحت به مقصد خود رانندگی کنند.
اجزای کلیدی یک چارچوب حاکمیت قوی عبارتند از:
- کیفیت و پاکسازی دادهها: اطمینان از اینکه دادههای زیربنایی دقیق، کامل و قابل اعتماد هستند. داده بیکیفیت ورودی، خروجی بیکیفیت میدهد.
- امنیت و کنترل دسترسی: پیادهسازی مجوزهای مبتنی بر نقش برای اطمینان از اینکه کاربران فقط دادههایی را میبینند که مجاز به دیدن آن هستند، که برای انطباق با مقررات جهانی مانند GDPR، CCPA و غیره حیاتی است.
- کاتالوگ داده و واژهنامه تجاری: ایجاد یک مخزن متمرکز و قابل جستجو که معیارهای کلیدی کسبوکار را تعریف میکند. همه افراد در سازمان، صرف نظر از موقعیت مکانیشان، باید در مورد اینکه 'مشتری'، 'کاربر فعال' یا 'درآمد خالص' چیست، توافق داشته باشند.
- مجموعهدادههای معتبر: IT یا یک تیم مرکزی BI باید مجموعهدادههای اصلی را به عنوان 'منبع واحد حقیقت' آماده و تأیید کنند. این به دانشمندان داده شهروند یک نقطه شروع قابل اعتماد و با عملکرد بالا برای تحلیلهایشان میدهد.
مرحله ۲: انتخاب ابزارها و فناوری مناسب
بازار پلتفرمهای هوش تجاری سلف-سرویس شلوغ است. 'بهترین' ابزار به نیازهای خاص سازمان شما، پشته فناوری موجود و سطح مهارت کاربر بستگی دارد. هنگام ارزیابی پلتفرمها، این عوامل را از دیدگاه جهانی در نظر بگیرید:
- سهولت استفاده: رابط کاربری باید برای یک کاربر تجاری غیرفنی بصری باشد.
- مقیاسپذیری: پلتفرم باید بتواند حجم روزافزون دادهها و تعداد فزاینده کاربران در قارههای مختلف را بدون کاهش عملکرد مدیریت کند.
- قابلیت اتصال: باید به طور یکپارچه به تمام منابع داده کلیدی شما متصل شود، چه سرورهای داخلی در یک کشور باشند و چه اپلیکیشنهای ابری مختلف که در سطح جهانی استفاده میشوند.
- همکاری و قابلیت استفاده در موبایل: ویژگیهای اشتراکگذاری، نظردهی و دسترسی به داشبوردها در دستگاههای تلفن همراه برای یک نیروی کار پراکنده جهانی ضروری است.
- ویژگیهای حاکمیت و امنیت: خود ابزار باید کنترلهای امنیتی قوی و دقیقی داشته باشد که بتوان به صورت مرکزی مدیریت کرد.
پلتفرمهای پیشرو مانند Tableau، Microsoft Power BI و Qlik گزینههای محبوبی هستند، اما نکته کلیدی انجام یک ارزیابی کامل و اثبات مفهوم با دادهها و کاربران خودتان است.
مرحله ۳: پرورش سواد داده و آموزش مستمر
یک ابزار قدرتمند در دستان آموزشندیده بیفایده است. سواد داده - توانایی خواندن، کار با، تحلیل و استدلال با دادهها - بخش انسانی معادله است. کافی نیست به کاربران یاد بدهید کجا کلیک کنند؛ باید به آنها یاد بدهید چگونه با دادهها فکر کنند.
یک استراتژی آموزشی جامع باید شامل موارد زیر باشد:
- معارفه رسمی: جلسات آموزشی ساختاریافته برای کاربران جدید که هم عملکرد ابزار و هم اصول تحلیل و مصورسازی دادهها را پوشش میدهد.
- مسیرهای یادگیری مبتنی بر نقش: یک تحلیلگر بازاریابی نیاز به تحلیل دادههای متفاوتی نسبت به یک مدیر لجستیک دارد. آموزش را متناسب با وظایف شغلی خاص تنظیم کنید.
- جامعه عمل (Community of Practice): یک جامعه داخلی (مثلاً در Microsoft Teams یا Slack) ایجاد کنید که در آن کاربران بتوانند سؤال بپرسند، بهترین شیوهها را به اشتراک بگذارند و کارهای خود را به نمایش بگذارند. این امر یادگیری همتا به همتا را تقویت میکند.
- مرکز تعالی (CoE): یک تیم مرکزی که بهترین شیوهها را تعیین میکند، پشتیبانی تخصصی ارائه میدهد، مجموعهدادههای معتبر را مدیریت میکند و از فرهنگ داده در سراسر سازمان حمایت میکند.
مرحله ۴: کوچک شروع کنید، موفقیت را به نمایش بگذارید و هوشمندانه مقیاس دهید
در برابر وسوسه راهاندازی 'انفجاری' در کل سازمان جهانی مقاومت کنید. این رویکرد مملو از خطر است. در عوض، یک استراتژی مرحلهای را اتخاذ کنید:
- یک پروژه آزمایشی را شناسایی کنید: یک دپارتمان یا واحد تجاری واحد را انتخاب کنید که مشکل تجاری روشنی داشته باشد و نسبت به این ابتکار مشتاق باشد.
- یک مشکل واقعی را حل کنید: با این تیم آزمایشی از نزدیک کار کنید تا از ابزار سلف-سرویس برای حل یک چالش تجاری ملموس و نشان دادن ارزش قابل اندازهگیری استفاده کنید.
- داستانهای موفقیت ایجاد کنید: موفقیت برنامه آزمایشی را مستند کنید. نشان دهید که چگونه تیم در زمان صرفهجویی کرده، هزینهها را کاهش داده یا درآمد جدیدی ایجاد کرده است. این مطالعات موردی داخلی قدرتمندترین ابزار بازاریابی شما هستند.
- مقیاسدهی و گسترش: از شتاب موفقیت اولیه خود برای گسترش برنامه به سایر دپارتمانها استفاده کنید و در حین پیشرفت، فرآیندها و آموزش خود را اصلاح کنید.
پیمایش چالشها و مشکلات اجتنابناپذیر
مسیر دموکراتیزه کردن دادهها بدون چالش نیست. تصدیق و مدیریت پیشگیرانه این خطرات کلید موفقیت بلندمدت است.
چالش ۱: دادههای ناسازگار و 'حقایق' متضاد
مشکل: بدون حاکمیت، دانشمندان داده شهروند مختلف میتوانند از منابع مختلف داده بکشند یا فیلترهای متفاوتی اعمال کنند که منجر به داشبوردهایی با اعداد متناقض میشود. این امر اعتماد به دادهها و کل سیستم را از بین میبرد.
راهحل: اینجاست که یک بنیان قوی حاکمیت داده غیرقابل مذاکره است. استفاده از مجموعهدادههای معتبر مرکزی و یک واژهنامه تجاری واضح را ترویج دهید تا اطمینان حاصل شود که همه به یک زبان داده صحبت میکنند.
چالش ۲: خطر تفسیر نادرست
مشکل: یک کاربر ممکن است یک همبستگی را به عنوان علیت اشتباه بگیرد یا سوگیریهای آماری را نادیده بگیرد که منجر به نتایج ناقص و تصمیمات تجاری ضعیف میشود.
راهحل: بر آموزش سواد داده که فراتر از ابزار رفته و تفکر انتقادی را آموزش میدهد، تأکید کنید. فرهنگ کنجکاوی و بازبینی همتا را تشویق کنید، جایی که تحلیلگران بتوانند کار یکدیگر را بررسی کرده و یافتهها را به طور سازنده زیر سؤال ببرند.
چالش ۳: نقض امنیت و انطباق
مشکل: با دسترسی کاربران بیشتر به دادهها، خطر نقض امنیتی یا عدم انطباق با مقررات حریم خصوصی دادهها (مانند GDPR) افزایش مییابد.
راهحل: کنترلهای دسترسی دقیق و مبتنی بر نقش را در سطح جزئی پیادهسازی کنید. از پوششدهی داده (data masking) برای اطلاعات حساس استفاده کنید و ممیزیهای منظمی را برای اطمینان از انطباق انجام دهید. امنیت نمیتواند یک فکر ثانویه باشد.
چالش ۴: اتکای بیش از حد به دانشمندان داده شهروند
مشکل: باور به اینکه دانشمندان داده شهروند میتوانند به طور کامل جایگزین نیاز به یک تیم حرفهای علم داده شوند.
راهحل: نقشها را به وضوح تعریف کنید. دانشمندان داده شهروند در تحلیلهای توصیفی و تشخیصی (چه اتفاقی افتاد و چرا) عالی هستند. دانشمندان داده حرفهای برای تحلیلهای پیچیده پیشبینانه و تجویزی، ساخت مدلهای پیچیده یادگیری ماشین و مدیریت زیرساخت اصلی داده مورد نیاز هستند. این رابطه باید مبتنی بر همکاری باشد، نه جایگزینی.
آینده کار: یک نیروی کار جهانی با سواد داده
تحلیل سلف-سرویس پایان راه نیست؛ این یک گام اساسی به سوی یک شرکت هوشمندتر است. آینده شاهد قدرتمندتر شدن این پلتفرمها خواهد بود که به طور یکپارچه با هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) ادغام میشوند.
ابزارهایی را تصور کنید که به طور خودکار بینشهای حیاتی را بدون درخواست نمایش میدهند، به کاربران اجازه میدهند با استفاده از زبان گفتاری طبیعی از دادهها سؤال کنند ('روندهای فروش پنج محصول برتر ما در اروپا در سهماهه گذشته را به من نشان بده') و پیشبینیهای پیشبینانه را به عنوان یک ویژگی استاندارد ارائه میدهند. این فناوری در حال ظهور است و مرزهای بین کاربر و تحلیلگر را بیشتر محو خواهد کرد.
در این آینده، سواد داده پایه از یک مهارت تخصصی بودن خارج شده و به یک شایستگی اصلی برای تقریباً هر کارگر دانشی تبدیل خواهد شد، درست مانند تسلط بر ایمیل یا صفحات گسترده امروز. سازمانهایی که با موفقیت این شایستگی را در سراسر نیروی کار جهانی خود پرورش دهند، رهبران بلامنازع عصر داده خواهند بود.
نکات عملی برای رهبران کسبوکار
برای شروع این سفر تحولآفرین، رهبران باید بر این اقدامات کلیدی تمرکز کنند:
- حمایت از بالا: یک فرهنگ داده-محور با حمایت اجرایی آغاز میشود. رهبران باید از این ابتکار حمایت کرده و با عمل خود الگو باشند.
- ابتدا در حاکمیت سرمایهگذاری کنید: حاکمیت داده را نه به عنوان یک مرکز هزینه یا یک مانع انطباق، بلکه به عنوان یک توانمندساز استراتژیک چابکی و اعتماد در نظر بگیرید.
- سواد را بر مجوزها اولویت دهید: بازگشت سرمایه از آموزش و تغییر فرهنگی بسیار بیشتر از سرمایهگذاری صرف در مجوزهای نرمافزاری است.
- همکاری را تقویت کنید، نه سیلوها را: بین IT، واحدهای تجاری و تیمهای علم داده پل بزنید. هدف یک اکوسیستم تحلیلی یکپارچه و مبتنی بر همکاری است.
- پیروزیها را جشن بگیرید و اطلاعرسانی کنید: فعالانه به دنبال داستانهای موفقیت بگردید و آنها را عمومی کنید تا شتاب ایجاد کرده و ارزش برنامه را به کل سازمان نشان دهید.
نتیجهگیری: قدرت درون سازمان خود را آزاد کنید
تحلیل سلف-سرویس و ظهور دانشمند داده شهروند نشاندهنده یک تغییر پارادایم در نحوه استفاده کسبوکارها از باارزشترین دارایی خود یعنی اطلاعات است. با فراتر رفتن از یک مدل متمرکز و کارخانهای گزارش، سازمانها میتوانند هوش جمعی کل نیروی کار خود را آزاد کنند. این در مورد توانمندسازی متخصصان حوزه در خطوط مقدم است - افرادی که مشتریان، محصولات و فرآیندها را درک میکنند - با ابزارهایی برای پرسیدن سؤالات بهتر و یافتن پاسخهای سریعتر.
این چیزی فراتر از یک ارتقاء فناورانه است؛ این یک تحول فرهنگی است. این در مورد پرورش کنجکاوی، حمایت از سواد داده و ساختن سازمانی است که نه تنها غنی از داده، بلکه واقعاً مبتنی بر بینش باشد. در دنیایی از تغییرات مداوم، توانایی پاسخ سریع و هوشمندانه به دادهها، مزیت رقابتی نهایی است. قدرت در دادههای شماست؛ تحلیل سلف-سرویس کلید آزادسازی نهایی آن است.