اصول، روشها و کاربردهای جهانی شش سیگما را برای دستیابی به تعالی عملیاتی و ایجاد بهبودهای قابل توجه در کیفیت کشف کنید.
شش سیگما: راهنمای جامع بهبود کیفیت
در بازار رقابتی جهانی امروز، سازمانها دائماً به دنبال راههایی برای افزایش کارایی عملیاتی و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت برتر هستند. شش سیگما، یک روش دادهمحور برای بهبود فرآیند، چارچوبی ساختاریافته برای دستیابی به این اهداف فراهم میکند. این راهنمای جامع، اصول، روشها و کاربردهای شش سیگما را بررسی میکند و شما را برای اجرای ابتکارات مؤثر بهبود کیفیت در سازمان خود توانمند میسازد.
شش سیگما چیست؟
شش سیگما مجموعهای از تکنیکها و ابزارها برای بهبود فرآیند است. این روش به دنبال بهبود کیفیت خروجی یک فرآیند از طریق شناسایی و حذف علل نقصها و به حداقل رساندن تنوع در فرآیندهای تولیدی و تجاری است. این روش از مجموعهای از روشهای مدیریت کیفیت، عمدتاً روشهای تجربی و آماری، استفاده میکند و یک زیرساخت ویژه از افراد در سازمان ایجاد میکند ("قهرمانان"، "کمربند مشکیها"، "کمربند سبزها"، "کمربند زردها" و غیره) که در این روشها متخصص هستند.
اصطلاح "شش سیگما" از مدلسازی آماری فرآیندهای تولیدی نشأت میگیرد. به طور خاص، به توانایی فرآیندهای تولیدی برای تولید نسبت بسیار بالایی از خروجی مطابق با مشخصات اشاره دارد. شش سیگما به این معناست که یک فرآیند نباید بیش از 3.4 نقص در هر میلیون فرصت (DPMO) تولید کند.
در هسته خود، شش سیگما اهداف زیر را دنبال میکند:
- کاهش تنوع فرآیند: با به حداقل رساندن تنوع، سازمانها میتوانند به نتایج ثابتتر و قابل پیشبینیتری دست یابند.
- حذف نقصها: شناسایی و حذف علل ریشهای نقصها منجر به بهبود کیفیت محصول و رضایت مشتری میشود.
- بهبود کارایی: سادهسازی فرآیندها و حذف اتلاف منجر به افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها میشود.
اصول شش سیگما
شش سیگما توسط چندین اصل اساسی هدایت میشود:
- تمرکز بر مشتری: درک و برآورده کردن نیازهای مشتری از اهمیت بالایی برخوردار است. سازمانها باید ویژگیهای حیاتی برای کیفیت (CTQ) را که مستقیماً بر رضایت مشتری تأثیر میگذارند، شناسایی کنند.
- تصمیمگیری دادهمحور: شش سیگما برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و اعتبارسنجی بهبودها به دادهها و تحلیلهای آماری متکی است.
- تمرکز بر فرآیند: شش سیگما بر اهمیت درک و بهبود فرآیندها برای دستیابی به نتایج مطلوب تأکید میکند.
- مدیریت پیشگیرانه: سازمانها باید مشکلات بالقوه را قبل از بروز پیشبینی و برطرف کنند.
- همکاری: ابتکارات موفق شش سیگما نیازمند همکاری بین بخشها و سطوح مختلف سازمان است.
- بهبود مستمر: شش سیگما یک پروژه یکباره نیست، بلکه تعهدی مداوم به بهبود مستمر است.
روششناسی DMAIC
روششناسی DMAIC (تعریف، اندازهگیری، تحلیل، بهبود، کنترل) سنگ بنای شش سیگما است. این روش یک رویکرد ساختاریافته و دادهمحور برای بهبود فرآیند فراهم میکند.
۱. تعریف (Define)
فاز تعریف بر تعریف واضح مشکل، اهداف پروژه و محدوده آن تمرکز دارد. فعالیتهای کلیدی عبارتند از:
- شناسایی مشکل: مشکل یا فرصتی که پروژه به آن خواهد پرداخت را به وضوح بیان کنید. به عنوان مثال، یک شرکت تولیدی ممکن است مشکل را به عنوان "نرخ بالای نقص در تولید قطعات الکترونیکی" تعریف کند. یک شرکت خدماتی ممکن است آن را به عنوان "زمان انتظار طولانی مشتری برای پشتیبانی تلفنی" شناسایی کند.
- تعریف محدوده پروژه: مرزهای پروژه، از جمله فرآیندها، محصولات یا خدماتی که شامل خواهند شد را مشخص کنید. این امر تضمین میکند که پروژه متمرکز و قابل مدیریت باقی بماند.
- شناسایی ویژگیهای حیاتی برای کیفیت (CTQ): ویژگیهای کلیدی که برای رضایت مشتری حیاتی هستند را تعیین کنید. این موارد اغلب از بازخورد مشتری و تحقیقات بازار استخراج میشوند. به عنوان مثال، یک CTQ برای یک سرویس تحویل ممکن است "تحویل به موقع" باشد.
- توسعه منشور پروژه: سندی ایجاد کنید که هدف، اهداف، محدوده، اعضای تیم و جدول زمانی پروژه را مشخص میکند. این سند یک نقشه راه روشن برای پروژه فراهم میکند.
مثال: یک شرکت تجارت الکترونیک جهانی به دلیل توضیحات نادرست محصول در وبسایت خود، با نرخ بالای بازگشت کالا مواجه است. فاز "تعریف" شامل شناسایی مشکل (نرخ بالای بازگشت)، تعریف محدوده (توضیحات محصول در وبسایت)، شناسایی CTQها (اطلاعات دقیق محصول، تصاویر واضح) و توسعه منشور پروژه است.
۲. اندازهگیری (Measure)
فاز اندازهگیری شامل جمعآوری دادهها برای ایجاد یک درک پایه از عملکرد فعلی فرآیند است. فعالیتهای کلیدی عبارتند از:
- توسعه طرح جمعآوری داده: تعیین کنید چه دادههایی باید جمعآوری شوند، چگونه جمعآوری خواهند شد و چه کسی مسئول جمعآوری دادهها خواهد بود.
- جمعآوری داده: دادههای مربوط به عملکرد فعلی فرآیند را با تمرکز بر CTQهای شناسایی شده در فاز تعریف، جمعآوری کنید. این ممکن است شامل اندازهگیری زمان چرخه، نرخ نقص، امتیازات رضایت مشتری یا سایر معیارهای مرتبط باشد.
- تحلیل داده: از ابزارهای آماری برای تحلیل دادههای جمعآوری شده و شناسایی حوزههای نگرانکننده استفاده کنید. این ممکن است شامل محاسبه آمار توصیفی، ایجاد نمودارهای کنترل یا انجام تحلیل قابلیت فرآیند باشد.
- ایجاد یک خط پایه: سطح عملکرد فعلی فرآیند را تعیین کنید. این خط پایه برای اندازهگیری تأثیر بهبودهای انجام شده در فازهای بعدی استفاده خواهد شد.
مثال: با ادامه مثال تجارت الکترونیک، فاز "اندازهگیری" شامل جمعآوری دادهها در مورد نرخ بازگشت محصول، شناسایی دلایل بازگشت بر اساس بازخورد مشتری و تحلیل دقت توضیحات محصول موجود است. آنها یک نرخ بازگشت پایه برای هر دسته از محصولات ایجاد میکنند.
۳. تحلیل (Analyze)
فاز تحلیل بر شناسایی علل ریشهای مشکل تمرکز دارد. فعالیتهای کلیدی عبارتند از:
- شناسایی علل ریشهای بالقوه: فهرستی از علل بالقوه که میتوانند به مشکل کمک کنند را با طوفان فکری تهیه کنید. ابزارهایی مانند نمودارهای استخوان ماهی (نمودارهای ایشیکاوا) و 5 چرا (5 Whys) میتوانند در این فرآیند مفید باشند.
- اعتبارسنجی علل ریشهای: از دادهها و تحلیلهای آماری برای اعتبارسنجی علل ریشهای بالقوه و تعیین اینکه کدام یک واقعاً به مشکل کمک میکنند، استفاده کنید. این ممکن است شامل انجام آزمون فرضیه، تحلیل رگرسیون یا سایر تکنیکهای آماری باشد.
- اولویتبندی علل ریشهای: علل ریشهای را بر اساس تأثیر آنها بر مشکل اولویتبندی کنید. بر روی پرداختن به علل ریشهای که بیشترین تأثیر را دارند، تمرکز کنید. میتوان از نمودار پارتو برای تجسم اهمیت نسبی علل ریشهای مختلف استفاده کرد.
مثال: در فاز "تحلیل"، شرکت تجارت الکترونیک از ابزارهایی مانند نمودارهای استخوان ماهی برای شناسایی علل بالقوه توضیحات نادرست محصول، مانند آموزش ناکافی برای نویسندگان محتوا، عدم وجود فرآیندهای کنترل کیفیت و دستورالعملهای نامشخص برای اطلاعات محصول، استفاده میکند. تحلیل آماری نشان میدهد که بخش قابل توجهی از بازگشتها به ابعاد و مشخصات مواد نادرست مربوط میشود.
۴. بهبود (Improve)
فاز بهبود شامل توسعه و اجرای راهحلهایی برای پرداختن به علل ریشهای مشکل است. فعالیتهای کلیدی عبارتند از:
- ایجاد راهحلها: فهرستی از راهحلهای بالقوه برای پرداختن به علل ریشهای شناسایی شده در فاز تحلیل را با طوفان فکری تهیه کنید.
- انتخاب راهحلها: راهحلهای بالقوه را ارزیابی کرده و آنهایی را که به احتمال زیاد مؤثر و قابل اجرا هستند، انتخاب کنید. عواملی مانند هزینه، تأثیر و سهولت اجرا را در نظر بگیرید.
- توسعه طرح اجرا: طرحی ایجاد کنید که مراحل مورد نیاز برای اجرای راهحلهای انتخاب شده را مشخص کند. این طرح باید شامل جدول زمانی، مسئولیتها و نیازمندیهای منابع باشد.
- اجرای راهحلها: راهحلها را با پیروی از طرح اجرا، به کار ببندید.
- ارزیابی نتایج: پس از اجرای راهحلها، دادهها را برای ارزیابی تأثیر آنها بر عملکرد فرآیند جمعآوری کنید. از تحلیل آماری برای تعیین اینکه آیا راهحلها در پرداختن به علل ریشهای و بهبود فرآیند مؤثر بودهاند یا خیر، استفاده کنید.
مثال: فاز "بهبود" شامل توسعه راهحلهایی مانند ارائه آموزش جامع به نویسندگان محتوا در مورد مشخصات محصول، اجرای یک فرآیند کنترل کیفیت برای بازبینی توضیحات محصول قبل از انتشار و ایجاد یک الگوی استاندارد برای اطلاعات محصول است. آنها سپس تأثیر این تغییرات را بر نرخ بازگشت کالا نظارت میکنند.
۵. کنترل (Control)
فاز کنترل بر تضمین پایداری بهبودها در طول زمان تمرکز دارد. فعالیتهای کلیدی عبارتند از:
- توسعه طرح کنترل: طرحی ایجاد کنید که مراحل مورد نیاز برای حفظ بهبودهای انجام شده در فاز بهبود را مشخص کند. این طرح باید شامل رویههای نظارت، نمودارهای کنترل و طرحهای واکنش برای پرداختن به هرگونه انحراف از سطح عملکرد مطلوب باشد.
- اجرای مکانیزمهای کنترل: مکانیزمهای کنترل مانند نمودارهای کنترل، رویههای عملیاتی استاندارد (SOP) و برنامههای آموزشی را به کار بگیرید.
- نظارت بر عملکرد: به طور منظم عملکرد فرآیند را برای اطمینان از باقی ماندن آن در سطح مطلوب نظارت کنید.
- اقدام اصلاحی: اگر عملکرد فرآیند از سطح مطلوب منحرف شد، برای رفع مشکل اقدام اصلاحی انجام دهید. این ممکن است شامل آموزش مجدد کارکنان، تجدید نظر در SOPها یا اجرای کنترلهای اضافی باشد.
مثال: در فاز "کنترل"، شرکت تجارت الکترونیک یک طرح کنترل برای نظارت بر نرخ بازگشت محصول و اطمینان از اینکه فرآیندهای جدید به طور مداوم دنبال میشوند، ایجاد میکند. آنها سیستمی را برای ردیابی دقت توضیحات محصول پیادهسازی کرده و به طور منظم بازخورد مشتری را برای شناسایی هرگونه مشکل بالقوه بازبینی میکنند. آنها همچنین یک حلقه بازخورد برای بهبود مستمر فرآیند ایجاد میکنند.
کمربندهای شش سیگما: نقشها و مسئولیتها
شش سیگما از یک سیستم "کمربند"، مشابه هنرهای رزمی، برای تعیین سطوح مختلف تخصص و مسئولیت در یک پروژه شش سیگما استفاده میکند. عناوین کمربند رایج عبارتند از:
- قهرمانان (Champions): مدیران سطح بالایی که پشتیبانی و منابع کلی را برای پروژههای شش سیگما فراهم میکنند. آنها همسویی با اهداف سازمانی را تضمین کرده و موانع را برطرف میکنند.
- استاد کمربند مشکیها (Master Black Belts): متخصصان روشهای شش سیگما که کمربند مشکیها و کمربند سبزها را راهنمایی میکنند و در پروژههای پیچیده مشاوره میدهند. آنها همچنین نقش کلیدی در توسعه و اجرای برنامههای آموزشی شش سیگما دارند.
- کمربند مشکیها (Black Belts): رهبران پروژهای که مسئول مدیریت و اجرای پروژههای شش سیگما هستند. آنها آموزش گستردهای در روشهای شش سیگما و تکنیکهای تحلیل آماری دیدهاند.
- کمربند سبزها (Green Belts): کارمندانی که در روشهای شش سیگما آموزش دیدهاند و بر روی پروژههای بهبود در مقیاس کوچکتر در حوزههای عملکردی خود کار میکنند. آنها اغلب از کمربند مشکیها در پروژههای بزرگتر پشتیبانی میکنند.
- کمربند زردها (Yellow Belts): کارمندانی که درک اولیهای از اصول شش سیگما دارند و میتوانند در پروژههای بهبود شرکت کنند.
ابزارها و تکنیکهای مورد استفاده در شش سیگما
شش سیگما از طیف گستردهای از ابزارها و تکنیکها برای بهبود فرآیندها و کاهش نقصها استفاده میکند. برخی از رایجترین ابزارها عبارتند از:
- کنترل فرآیند آماری (SPC): استفاده از نمودارهای کنترل برای نظارت بر عملکرد فرآیند و شناسایی تغییرات.
- طراحی آزمایشها (DOE): یک تکنیک آماری برای شناسایی تنظیمات بهینه برای متغیرهای فرآیند.
- تحلیل رگرسیون: یک تکنیک آماری برای تعیین رابطه بین متغیرها.
- تحلیل حالت و اثرات شکست (FMEA): یک رویکرد سیستماتیک برای شناسایی شکستهای بالقوه و اثرات آنها.
- تحلیل علل ریشهای: یک رویکرد ساختاریافته برای شناسایی علل زمینهای مشکلات.
- نقشهبرداری جریان ارزش: یک ابزار بصری برای تحلیل و بهبود جریان مواد و اطلاعات در یک فرآیند.
- اصول ناب (Lean): تکنیکهایی برای حذف اتلاف و بهبود کارایی، مانند 5S، کایزن و کانبان.
شش سیگما ناب: ترکیب بهترینهای هر دو دنیا
شش سیگما ناب یک رویکرد یکپارچه است که اصول تولید ناب و شش سیگما را ترکیب میکند. ناب بر حذف اتلاف و بهبود کارایی تمرکز دارد، در حالی که شش سیگما بر کاهش تنوع و بهبود کیفیت تمرکز دارد. با ترکیب این دو روش، سازمانها میتوانند به بهبودهای قابل توجهی هم در کارایی و هم در کیفیت دست یابند.
پروژههای شش سیگما ناب معمولاً از روششناسی DMAIC پیروی میکنند، با تأکید بیشتر بر شناسایی و حذف اتلاف در فرآیند. این میتواند منجر به زمان چرخه سریعتر، کاهش هزینهها و بهبود رضایت مشتری شود.
کاربردهای جهانی شش سیگما
شش سیگما با موفقیت در طیف گستردهای از صنایع و سازمانها در سراسر جهان اجرا شده است. برخی از نمونهها عبارتند از:
- تولید: کاهش نقصها، بهبود کارایی و بهینهسازی فرآیندهای تولید در صنایعی مانند خودروسازی، هوافضا و الکترونیک. به عنوان مثال، تویوتا از اصول شش سیگما برای متحول کردن فرآیندهای تولید خود استفاده کرد که منجر به افزایش کارایی و بهبود کیفیت شد.
- مراقبتهای بهداشتی: کاهش خطاهای پزشکی، بهبود ایمنی بیمار و سادهسازی فرآیندهای مراقبتهای بهداشتی. بیمارستانها در سراسر جهان از شش سیگما برای کاهش نرخ عفونت، بهبود جریان بیمار و کاهش خطاهای دارویی استفاده کردهاند.
- خدمات مالی: کاهش خطاها، بهبود خدمات مشتری و سادهسازی فرآیندهای مالی. بانکها و شرکتهای بیمه از شش سیگما برای بهبود زمان پردازش وام، کاهش تقلب و افزایش رضایت مشتری استفاده کردهاند.
- صنایع خدماتی: بهبود رضایت مشتری، کاهش زمان چرخه و سادهسازی فرآیندهای خدماتی در صنایعی مانند هتلداری، حمل و نقل و مخابرات. هتلها از شش سیگما برای بهبود فرآیندهای ورود/خروج، خطوط هوایی برای کاهش خطاهای جابجایی بار و مراکز تماس برای بهبود نرخ حل تماس استفاده کردهاند.
- فناوری: بهینهسازی فرآیندهای توسعه نرمافزار، کاهش باگها و بهبود کیفیت نرمافزار. شرکتهایی مانند موتورولا و جنرال الکتریک از پیشگامان پذیرش شش سیگما بودند و از آن به طور گسترده برای بهبود فرآیندهای توسعه محصول خود استفاده کردند.
مثال: یک شرکت داروسازی چندملیتی شش سیگما را برای بهبود کارایی فرآیند توسعه داروهای خود پیادهسازی کرد. با سادهسازی فرآیند و کاهش زمان لازم برای عرضه داروهای جدید به بازار، این شرکت توانست درآمد و سودآوری خود را به طور قابل توجهی افزایش دهد. این شامل تحلیل دادههای آزمایشهای بالینی، بهینهسازی ارسالهای نظارتی و بهبود همکاری بین تیمهای تحقیقاتی مختلف مستقر در کشورهای مختلف بود.
مزایای اجرای شش سیگما
اجرای شش سیگما میتواند طیف گستردهای از مزایا را برای سازمانها فراهم کند، از جمله:
- کیفیت بهبود یافته: کاهش نقصها و بهبود کیفیت محصول یا خدمات منجر به افزایش رضایت و وفاداری مشتری میشود.
- افزایش کارایی: سادهسازی فرآیندها و حذف اتلاف منجر به افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها میشود.
- کاهش هزینهها: حذف نقصها، کاهش اتلاف و بهبود کارایی منجر به صرفهجویی قابل توجه در هزینهها میشود.
- رضایت مشتری بهبود یافته: برآورده کردن و فراتر رفتن از انتظارات مشتری منجر به افزایش رضایت و وفاداری مشتری میشود.
- افزایش درآمد: بهبود کیفیت و کارایی میتواند منجر به افزایش فروش و درآمد شود.
- روحیه کارکنان بهبود یافته: مشارکت دادن کارکنان در تلاشهای بهبود میتواند منجر به افزایش روحیه و رضایت شغلی شود.
- تصمیمگیری دادهمحور: شش سیگما استفاده از دادهها و تحلیلهای آماری را برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه ترویج میکند که منجر به نتایج بهتر میشود.
- مزیت رقابتی: اجرای شش سیگما میتواند با قادر ساختن سازمانها به ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر و هزینههای کمتر، به آنها مزیت رقابتی بدهد.
چالشهای اجرای شش سیگما
در حالی که شش سیگما مزایای بیشماری را ارائه میدهد، چندین چالش نیز وجود دارد که سازمانها ممکن است هنگام اجرای آن با آنها روبرو شوند:
- مقاومت در برابر تغییر: کارکنان ممکن است در برابر تغییرات در فرآیندها و رویهها مقاومت کنند، به ویژه اگر به درستی با آنها ارتباط برقرار نشود یا در فرآیند بهبود مشارکت داده نشوند.
- فقدان حمایت مدیریت: ابتکارات موفق شش سیگما نیازمند حمایت قوی از سوی مدیریت ارشد است. بدون این حمایت، پروژهها ممکن است با کمبود منابع یا مقاومت از سوی سایر بخشها مواجه شوند.
- آموزش ناکافی: کارکنان برای مؤثر بودن در پروژههای بهبود، باید به درستی در روشها و ابزارهای شش سیگما آموزش ببینند.
- چالشهای جمعآوری داده: جمعآوری دادههای دقیق و قابل اعتماد میتواند چالشبرانگیز باشد، به ویژه اگر سازمان فاقد سیستمها یا تخصص لازم برای جمعآوری داده باشد.
- پایداری بهبودها: اطمینان از پایداری بهبودها در طول زمان میتواند دشوار باشد، به ویژه اگر سازمان یک طرح کنترل قوی نداشته باشد.
- تفاوتهای فرهنگی: اجرای شش سیگما در فرهنگهای مختلف نیازمند توجه دقیق به تفاوتهای فرهنگی و سبکهای ارتباطی است. آنچه در یک کشور کار میکند ممکن است در کشور دیگری کار نکند. به عنوان مثال، برخی فرهنگها ممکن است سلسلهمراتبیتر و کمتر پذیرای بازخورد از سوی کارکنان سطح پایینتر باشند.
- موانع زبانی: موانع زبانی میتوانند ارتباط مؤثر و همکاری در پروژههای بهبود را در مناطق مختلف دشوار کنند. مهم است که آموزش و پشتیبانی به چندین زبان ارائه شود و اطمینان حاصل شود که همه اعضای تیم درک روشنی از اهداف و مقاصد پروژه دارند.
بهترین شیوهها برای اجرای موفق شش سیگما
برای غلبه بر این چالشها و تضمین اجرای موفق شش سیگما، سازمانها باید این بهترین شیوهها را دنبال کنند:
- تأمین حمایت مدیریت ارشد: موافقت مدیریت ارشد را جلب کنید و اطمینان حاصل کنید که آنها به طور فعال در ابتکار شش سیگما مشارکت دارند.
- توسعه چشمانداز و استراتژی روشن: یک چشمانداز روشن برای ابتکار شش سیگما تعریف کرده و یک استراتژی برای دستیابی به آن توسعه دهید.
- ارائه آموزش جامع: آموزش جامع در مورد روشها و ابزارهای شش سیگما را به کارکنان ارائه دهید.
- انتخاب پروژههای مناسب: پروژههایی را انتخاب کنید که با اهداف سازمانی همسو بوده و پتانسیل بالایی برای موفقیت دارند.
- توسعه یک سیستم جمعآوری داده قوی: یک سیستم جمعآوری داده قوی برای اطمینان از در دسترس بودن دادههای دقیق و قابل اعتماد پیادهسازی کنید.
- ارتباط مؤثر: به طور واضح و منظم با کارکنان در مورد ابتکار شش سیگما و پیشرفت آن ارتباط برقرار کنید.
- شناسایی و پاداش موفقیت: از کارکنان به خاطر مشارکتشان در پروژههای شش سیگما قدردانی کرده و به آنها پاداش دهید.
- ایجاد یک طرح کنترل: یک طرح کنترل برای اطمینان از پایداری بهبودها در طول زمان ایجاد کنید.
- پذیرش بهبود مستمر: فرهنگی از بهبود مستمر را پرورش دهید و کارکنان را به شناسایی و رفع مشکلات بالقوه تشویق کنید.
- انطباق با تفاوتهای فرهنگی: رویکرد شش سیگما را با زمینه فرهنگی خاص هر منطقه یا کشور تطبیق دهید.
- ارائه پشتیبانی چندزبانه: برای غلبه بر موانع زبانی، آموزش و پشتیبانی را به چندین زبان ارائه دهید.
نتیجهگیری
شش سیگما یک روش قدرتمند برای دستیابی به تعالی عملیاتی و ایجاد بهبودهای قابل توجه در کیفیت است. با پیروی از اصول و روشهای ذکر شده در این راهنما، سازمانها میتوانند با موفقیت شش سیگما را اجرا کرده و به طیف گستردهای از مزایا، از جمله کیفیت بهبود یافته، افزایش کارایی، کاهش هزینهها و افزایش رضایت مشتری دست یابند. در حالی که چالشهایی وجود دارد، یک اجرای خوب برنامهریزی شده و اجرا شده میتواند یک سازمان را به یک نهاد دادهمحور، مشتریمدار و دائماً در حال بهبود تبدیل کند. به یاد داشته باشید که عوامل جهانی و تفاوتهای فرهنگی را برای تضمین موفقیت ابتکار شش سیگما خود در دنیایی متنوع و به هم پیوسته در نظر بگیرید.