فارسی

مهارت‌های حیاتی برای موفقیت در بازار کار جهانی در حال تحول را کشف کنید. بیاموزید چگونه سازگاری، سواد دیجیتال و هوش هیجانی را برای موفقیت شغلی بلندمدت پرورش دهید.

پیمایش آینده کار: مهارت‌های ضروری برای یک مسیر شغلی آینده‌نگر

دنیای کار در وضعیت تحول دائمی قرار دارد. تا همین چندی پیش، مسیر شغلی اغلب یک سفر خطی و قابل پیش‌بینی بود. اما امروز، بیشتر شبیه به پیمایش در یک دریای پویا و همیشه در حال تغییر است. تحولات تکنولوژیکی، به رهبری هوش مصنوعی و اتوماسیون، در حال تغییر شکل صنایع با سرعتی بی‌سابقه است. جهانی‌سازی یک استخر استعداد بدون مرز ایجاد کرده و فراخوان فوری برای رویه‌های پایدار، اولویت‌های کسب‌وکار را بازتعریف می‌کند. در چنین محیطی، مفهوم یک «شغل برای تمام عمر» به یک یادگار از گذشته تبدیل شده است.

سوال حیاتی برای هر متخصصی، از یک فارغ‌التحصیل تازه در سئول گرفته تا یک مدیر باتجربه در سائوپائولو، دیگر فقط این نیست که «چه شغلی خواهم داشت؟» بلکه این است که «چه مهارت‌هایی من را برای دهه‌های آینده مرتبط، ارزشمند و قابل استخدام نگه می‌دارد؟» این جوهر ساختن یک مسیر شغلی آینده‌نگر است. این موضوع به معنای پیش‌بینی دقیق مشاغل سال ۲۰۴۰ نیست؛ بلکه به معنای پرورش مجموعه‌ای از مهارت‌های پایدار است که فراتر از نقش‌ها، صنایع و حتی دوره‌های تکنولوژیکی خاص عمل می‌کنند. این راهنما به بررسی شایستگی‌های اساسی مورد نیاز برای نه تنها بقا، بلکه شکوفایی در آینده کار می‌پردازد.

چشم‌انداز در حال تغییر: چرا «آینده‌نگری» اکنون بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد

برای درک اینکه کدام مهارت‌ها آینده‌نگر هستند، ابتدا باید نیروهایی را که این تغییر را موجب می‌شوند، درک کنیم. چندین روند قدرتمند جهانی در حال همگرایی برای ایجاد یک پارادایم حرفه‌ای جدید هستند.

این نیروها به این معنی است که دانش ایستا بیش از هر زمان دیگری عمر مفید کوتاه‌تری دارد. ارز واقعی آینده، آنچه می‌دانید نیست، بلکه این است که چقدر موثر می‌توانید دانش جدید را بیاموزید، با آن سازگار شوید و به کار بگیرید.

سه ستون اصلی مجموعه مهارت‌های آینده‌نگر

یک مسیر شغلی انعطاف‌پذیر در قرن بیست و یکم بر سه ستون مجزا اما به هم پیوسته بنا شده است. نادیده گرفتن هر یک از آن‌ها شما را آسیب‌پذیر می‌کند. تسلط بر هر سه، پایه‌ای قدرتمند برای موفقیت بلندمدت ایجاد می‌کند.

  1. ستون ۱: مهارت‌های انسانی پایدار - این‌ها شایستگی‌های جاودانه و عمیقاً انسانی هستند که خودکارسازی کامل آن‌ها دشوار، اگر نگوییم غیرممکن، است. این مهارت‌ها حول محور نحوه تفکر، تعامل و خلق کردن ما می‌چرخند.
  2. ستون ۲: شایستگی‌های فنی و دیجیتال - این مهارت‌ها به توانایی ما در استفاده موثر از فناوری مربوط می‌شوند. در حالی که ابزارها و پلتفرم‌های خاص تغییر خواهند کرد، تسلط بر سواد دیجیتال و داده زیربنایی غیرقابل انکار است.
  3. ستون ۳: ذهنیت فرامهارتی - این چارچوب کلی است که توسعه دو ستون دیگر را ممکن می‌سازد. این همان تعهد به سازگاری و یادگیری مداوم است.

بیایید به هر یک از این ستون‌ها عمیق‌تر بپردازیم تا مهارت‌های خاصی را که شامل می‌شوند و نحوه پرورش آن‌ها را درک کنیم.

ستون ۱: هسته بی‌جایگزین - مهارت‌های انسانی پایدار

همانطور که ماشین‌ها کارهای روتین و تحلیلی بیشتری را بر عهده می‌گیرند، ارزش ویژگی‌های منحصراً انسانی به شدت افزایش می‌یابد. این مهارت‌ها که به اصطلاح «مهارت‌های نرم» نامیده می‌شوند، در واقعیت دشوارترین و پایدارترین مهارت‌ها برای ساختن هستند. آن‌ها سنگ بنای نوآوری، رهبری و همکاری موثر هستند.

تفکر انتقادی و حل مسائل پیچیده

این فراتر از یک عیب‌یاب خوب بودن است. این توانایی نزدیک شدن به مشکلات مبهم بدون یک راهنمای مشخص است. این شامل تشریح موقعیت‌های پیچیده، شناسایی مسائل اصلی در مقابل علائم، ارزیابی اطلاعات از منابع متعدد، تشخیص سوگیری‌ها (در داده‌ها و در افراد) و فرمول‌بندی راه‌حل‌های منطقی، خلاقانه و استراتژیک است. یک هوش مصنوعی می‌تواند داده‌ها را پردازش کند، اما یک متفکر انتقادی سوالات درستی از آن داده‌ها می‌پرسد.

مثال: یک مدیر زنجیره تأمین در سنگاپور با اختلال ناشی از بسته شدن یک بندر مواجه می‌شود. یک رویکرد واکنشی، پیدا کردن کشتی بعدی در دسترس است. یک رویکرد تفکر انتقادی شامل تجزیه و تحلیل فراوانی چنین اختلالاتی، مدل‌سازی تأثیر مالی تأخیرها، بررسی مسیرهای حمل و نقل جایگزین (هوایی، زمینی) و پیشنهاد یک استراتژی لجستیک جدید و انعطاف‌پذیرتر است که ریسک را برای آینده متنوع می‌کند.

چگونه آن را توسعه دهیم: تکنیک «۵ چرا» را برای رسیدن به ریشه یک مشکل تمرین کنید. در تحلیل‌های موردی شرکت کنید. قبل از نتیجه‌گیری، فعالانه به دنبال دیدگاه‌های مختلف در مورد یک موضوع باشید. فرضیات خود را زیر سوال ببرید: «اگر برعکس آن درست بود چه؟»

سازگاری و انعطاف‌پذیری شناختی

انعطاف‌پذیری شناختی توانایی ذهنی برای جابجایی بین مفاهیم مختلف یا فکر کردن به چندین مفهوم به طور همزمان است. در محیط کار، این به سازگاری ترجمه می‌شود — ظرفیت شکوفایی در محیطی با تغییرات مداوم. این به معنای پذیرش فناوری‌های جدید، تطبیق با ساختارهای تیمی جدید، تغییر اهداف پروژه و کنار گذاشتن روش‌های قدیمی است که دیگر موثر نیستند.

مثال: یک تیم بازاریابی در بریتانیا که مدت‌ها به برنامه‌ریزی کمپین ۱۲ ماهه عادت کرده بود، باید با یک رویکرد بازاریابی چابک و سریع سازگار شود. این امر مستلزم آن است که آنها از برنامه‌های بلندمدت سفت و سخت به «اسپرینت‌های» دو هفته‌ای تکرارشونده تغییر کنند و به طور مداوم داده‌ها را تجزیه و تحلیل کرده و تاکتیک‌ها را تقریباً در زمان واقعی تنظیم کنند.

چگونه آن را توسعه دهیم: فعالانه برای پروژه‌های خارج از تخصص اصلی خود داوطلب شوید. برای مدت کوتاهی نقشی را در بخش دیگری بر عهده بگیرید. یک نرم‌افزار یا متدولوژی جدید را یاد بگیرید حتی اگر فوراً برای شغل شما لازم نباشد. ذهن‌آگاهی را برای راحت‌تر شدن با عدم قطعیت تمرین کنید.

خلاقیت و نوآوری

خلاقیت فقط برای هنرمندان و طراحان نیست. در زمینه کسب‌وکار، خلاقیت عمل اتصال ایده‌های به ظاهر نامرتبط برای تولید راه‌حل‌های جدید و ارزشمند است. با به دست گرفتن بهینه‌سازی توسط هوش مصنوعی، نقش انسان به تخیل تغییر می‌کند. این در مورد دیدن چیزی است که وجود ندارد و پرسیدن «چه می‌شد اگر؟» است. نوآوری، پیاده‌سازی آن خلاقیت است.

مثال: یک برنامه‌ریز شهری در کلمبیا که وظیفه کاهش تراکم ترافیک را بر عهده دارد، فراتر از راه‌حل‌های سنتی مانند ساخت جاده‌های بیشتر می‌رود. در عوض، او به طور خلاقانه ایده‌هایی از فناوری (یک اپلیکیشن چراغ راهنمایی هوشمند)، سیاست اجتماعی (انگیزه‌هایی برای هم‌سفری) و طراحی شهری (ایجاد مناطق پیاده‌رو پسندتر) را در یک راه‌حل جامع و نوآورانه ترکیب می‌کند.

چگونه آن را توسعه دهیم: خود را در معرض رشته‌های مختلف قرار دهید — کتاب بخوانید، مستند تماشا کنید، یا در کنفرانس‌هایی با موضوعات خارج از صنعت خود شرکت کنید. زمانی را برای تفکر بدون ساختار یا طوفان فکری بدون هدف خاص اختصاص دهید. با افرادی از پیشینه‌های متنوع که سبک تفکرشان با شما متفاوت است، همکاری کنید.

هوش هیجانی (EQ) و همدلی

هوش هیجانی توانایی درک و مدیریت احساسات خود و تشخیص و تأثیرگذاری بر احساسات اطرافیان است. این پایه و اساس رهبری، کار تیمی، مذاکره و روابط با مشتری است. همدلی، یکی از مولفه‌های کلیدی هوش هیجانی، توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات شخص دیگر است. در یک نیروی کار جهانی و متنوع، هوش هیجانی چسبی است که تیم‌ها را در کنار هم نگه می‌دارد و ایمنی روانی را تقویت می‌کند.

مثال: یک رهبر تیم در یک شرکت فناوری چند ملیتی، اعضای تیمی در نیجریه، هند و ایالات متحده دارد. او از هوش هیجانی خود برای هدایت سبک‌های مختلف ارتباطی فرهنگی، تشخیص علائم فرسودگی شغلی در یک همکار از راه دور با وجود تفاوت‌های منطقه زمانی، و ارائه بازخورد سازنده به گونه‌ای که برای هر فرد انگیزه بخش باشد نه دلسرد کننده، استفاده می‌کند.

چگونه آن را توسعه دهیم: گوش دادن فعال را تمرین کنید — به جای اینکه فقط منتظر نوبت خود برای صحبت باشید، کاملاً روی آنچه طرف مقابل می‌گوید تمرکز کنید. از همکاران مورد اعتماد در مورد سبک ارتباطی و رهبری خود بازخورد بخواهید. به نشانه‌های غیرکلامی در جلسات (حتی در تماس‌های ویدیویی) توجه کنید.

ارتباطات و همکاری بین‌فرهنگی

توانایی بیان واضح، مختصر و متقاعدکننده ایده‌ها در رسانه‌های مختلف (نوشتاری، کلامی، بصری) امری اساسی است. در دنیای جهانی شده ما، این مهارت یک لایه پیچیدگی اضافی دارد: ارتباطات بین‌فرهنگی. این در مورد درک این است که سبک‌های ارتباطی، فرآیندهای تصمیم‌گیری و حتی درک زمان می‌تواند در فرهنگ‌های مختلف به طور چشمگیری متفاوت باشد. همکاران موثر این تفاوت‌ها را پل می‌زنند تا اعتماد ایجاد کرده و به اهداف مشترک دست یابند.

مثال: یک مهندس نرم‌افزار در آلمان مستندات پروژه را می‌نویسد. او به جای استفاده از اصطلاحات عامیانه یا ارجاعات فرهنگی خاص، از انگلیسی ساده و واضح استفاده می‌کند، نمودارها را شامل می‌شود و سند را به طور منطقی ساختار می‌دهد، با علم به اینکه هم‌تیمی‌هایش در ویتنام، برزیل و مصر که ممکن است سطوح مختلفی از تسلط به زبان انگلیسی و زمینه فنی داشته باشند، آن را خواهند خواند.

چگونه آن را توسعه دهیم: به یک باشگاه سخنرانی عمومی مانند Toastmasters International بپیوندید. یک دوره آنلاین در زمینه نگارش تجاری یا ارتباطات بین‌فرهنگی بگذرانید. هنگام کار با همکاران بین‌المللی، به جای فرضیه‌سازی، سوالاتی برای درک زمینه آنها بپرسید. تصمیمات کلیدی را پس از جلسات به صورت کتبی خلاصه کنید تا از همسویی اطمینان حاصل کنید.

ستون ۲: موتور پیشرفت - شایستگی‌های فنی و دیجیتال

در حالی که مهارت‌های انسانی هسته اصلی هستند، مهارت‌های فنی و دیجیتال موتوری هستند که به شما امکان می‌دهند آن هسته را در یک زمینه مدرن به کار بگیرید. هدف در اینجا تبدیل شدن به یک برنامه‌نویس نیست (مگر اینکه این مسیر شغلی شما باشد)، بلکه رسیدن به سطحی از تسلط است که به شما امکان می‌دهد با ابزارهای حرفه خود به طور کارآمد و هوشمندانه کار کنید.

سواد و تسلط دیجیتال

این فراتر از دانستن نحوه استفاده از ایمیل و یک واژه‌پرداز است. تسلط دیجیتال واقعی، توانایی استفاده مطمئن و موثر از ابزارهای دیجیتال برای ارتباطات، همکاری و بهره‌وری است. این به معنای تسلط بر پلتفرم‌های مبتنی بر ابر (مانند Google Workspace یا Microsoft 365)، درک نرم‌افزارهای مدیریت پروژه (مانند Asana یا Jira) و دانستن نحوه محافظت از هویت دیجیتال شما است.

مثال: یک متخصص منابع انسانی در استرالیا از مجموعه‌ای از ابزارهای دیجیتال برای مدیریت کل چرخه عمر کارمند استفاده می‌کند: یک سیستم ردیابی متقاضی (ATS) برای استخدام، یک HRIS مبتنی بر ابر برای داده‌های کارکنان، یک سیستم مدیریت یادگیری (LMS) برای آموزش، و ابزارهای همکاری دیجیتال برای پذیرش کارکنان از راه دور.

چگونه آن را توسعه دهیم: فقط اصول اولیه نرم‌افزاری را که استفاده می‌کنید یاد نگیرید. ویژگی‌های پیشرفته آن را از طریق آموزش‌های آنلاین یا اسناد راهنما کاوش کنید. در تیم خود به کاربر قدرتمند (power user) یک ابزار خاص تبدیل شوید. برنامه‌های بهره‌وری جدید را آزمایش کنید تا ببینید چه چیزی برای شما کار می‌کند.

سواد و تحلیل داده‌ها

داده زبان جدید کسب‌وکار است. سواد داده توانایی خواندن، درک، ایجاد و برقراری ارتباط با داده‌ها به عنوان اطلاعات است. لازم نیست یک دانشمند داده باشید، اما باید بتوانید به یک داشبورد یا یک صفحه گسترده نگاه کنید و نتایج معناداری بگیرید. این مهارت در هر بخشی، از بازاریابی و فروش گرفته تا منابع انسانی و عملیات، ضروری شده است.

مثال: یک مدیر فروشگاه خرده‌فروشی در دبی فقط به حس درونی خود برای مدیریت موجودی تکیه نمی‌کند. او داده‌های فروش را تجزیه و تحلیل می‌کند تا مشخص کند کدام محصولات در چه ساعاتی از روز بهتر به فروش می‌رسند، الگوهای تردد مشتریان را از داده‌های سنسورها درک می‌کند و از این اطلاعات برای بهینه‌سازی برنامه‌های کاری کارکنان و جایگذاری محصولات استفاده می‌کند که مستقیماً بر سودآوری تأثیر می‌گذارد.

چگونه آن را توسعه دهیم: یک دوره آنلاین مقدماتی در زمینه تحلیل داده یا آمار بگذرانید. یاد بگیرید چگونه از ویژگی‌های اساسی در نرم‌افزارهای صفحه گسترده مانند Excel یا Google Sheets، مانند جداول محوری (pivot tables) و نمودارهای اولیه استفاده کنید. هنگامی که با داده‌ها روبرو می‌شوید، همیشه بپرسید: «این داده‌ها به من چه می‌گویند؟ چه چیزی را به من نمی‌گویند؟»

درک هوش مصنوعی و یادگیری ماشین

ظهور ابزارهای هوش مصنوعی مولد مانند ChatGPT، Midjourney و سایرین این مهارت را فوری کرده است. باز هم، این در مورد یادگیری کدنویسی مدل‌های هوش مصنوعی نیست. بلکه در مورد درک اصول اولیه نحوه کار هوش مصنوعی، قابلیت‌ها و محدودیت‌های آن، و نحوه استفاده از آن به عنوان ابزاری برای تقویت کار خودتان است. همچنین در مورد آگاهی از پیامدهای اخلاقی، مانند سوگیری در الگوریتم‌های هوش مصنوعی است.

مثال: یک وکیل شرکتی در کانادا از یک ابزار هوش مصنوعی برای خلاصه کردن سریع هزاران سند برای یافتن بندهای مرتبط برای یک پرونده استفاده می‌کند و هفته‌ها کار دستی را به چند ساعت کاهش می‌دهد. این کار زمان او را برای تمرکز بر وظایف با ارزش بالاتر استراتژی حقوقی و مشاوره با مشتری آزاد می‌کند.

چگونه آن را توسعه دهیم: با ابزارهای هوش مصنوعی در دسترس عموم برای کارهای حرفه‌ای (مانند پیش‌نویس ایمیل‌ها، طوفان فکری ایده‌ها، خلاصه کردن مقالات) آزمایش کنید. رهبران فکری در فضای هوش مصنوعی را دنبال کنید. مقالات مقدماتی را بخوانید و ویدیوهایی را تماشا کنید که مفاهیم اصلی مانند «یادگیری ماشین» و «مدل‌های زبان بزرگ» را به زبان ساده توضیح می‌دهند.

آگاهی از امنیت سایبری

در دنیای فوق متصل، امنیت سایبری فقط مشکل بخش IT نیست — بلکه یک مسئولیت شخصی و جمعی است. یک حلقه ضعیف می‌تواند کل یک سازمان را به خطر بیندازد. آگاهی اساسی از امنیت سایبری شامل درک تهدیداتی مانند فیشینگ، بدافزار و مهندسی اجتماعی، و تمرین بهداشت دیجیتال خوب، مانند استفاده از رمزهای عبور قوی و منحصر به فرد و فعال کردن احراز هویت چند عاملی است.

مثال: یک حسابدار که از خانه در ایتالیا کار می‌کند، یک ایمیل فوری دریافت می‌کند که به نظر می‌رسد از طرف مدیر مالی او است و درخواست انتقال وجه فوری دارد. به دلیل آموزش امنیت سایبری خود، او علائم یک کلاهبرداری فیشینگ را تشخیص می‌دهد — فوریت غیرعادی و آدرس ایمیل کمی نادرست. او روی لینک کلیک نمی‌کند یا انتقال را انجام نمی‌دهد؛ در عوض، درخواست را از طریق یک کانال ارتباطی جداگانه تأیید می‌کند و از یک ضرر مالی قابل توجه جلوگیری می‌کند.

چگونه آن را توسعه دهیم: به آموزش‌های امنیت سایبری شرکت خود توجه زیادی داشته باشید. از کلاهبرداری‌های آنلاین رایج مطلع باشید. به ایمیل‌ها یا پیام‌های ناخواسته، به ویژه آنهایی که حس فوریت یا ترس ایجاد می‌کنند، مشکوک باشید. از یک مدیر رمز عبور برای ایجاد و ذخیره رمزهای عبور قوی استفاده کنید.

ستون ۳: فرامهارت نهایی - ذهنیت یادگیری مادام‌العمر

این ستون سوم بنیادی است که دو ستون دیگر بر روی آن ساخته و نگهداری می‌شوند. مهارت‌های خاص تکامل می‌یابند و ابزارهای فنی منسوخ می‌شوند. تنها مهارتی که هرگز منقضی نخواهد شد، توانایی یادگیری موثر و مداوم است. این استراتژی نهایی آینده‌نگری است.

پرورش ذهنیت رشد

ذهنیت رشد که توسط روانشناس کارول دوک ابداع شد، این باور است که توانایی‌ها و هوش شما می‌تواند از طریق فداکاری، تلاش و استراتژی‌های خوب توسعه یابد. نقطه مقابل آن، ذهنیت ثابت، این باور است که استعدادهای شما ذاتی و غیرقابل تغییر هستند. ذهنیت رشد برای انعطاف‌پذیری ضروری است. این ذهنیت چالش‌ها را به عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و شکست را به عنوان پله‌ای برای رشد بازتعریف می‌کند، نه به عنوان قضاوتی در مورد توانایی‌های شما.

چگونه آن را توسعه دهیم: به گفتگوی درونی خود توجه کنید. وقتی با یک شکست روبرو می‌شوید، افکاری مانند «من در این کار خوب نیستم» را با «چه چیزی می‌توانم از این یاد بگیرم؟» یا «رویکرد متفاوتی را امتحان خواهم کرد» جایگزین کنید. فرآیند و تلاش را جشن بگیرید، نه فقط نتیجه را. به دنبال چالش‌هایی باشید که توانایی‌های شما را گسترش می‌دهند.

هنر یادگیری، فراموش کردن و بازآموزی

در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، دانش گذشته شما گاهی می‌تواند یک مسئولیت باشد. فراموش کردن (Unlearning) فرآیند رها کردن آگاهانه اطلاعات قدیمی و روش‌های منسوخ است. بازآموزی (Relearning) فرآیند اتخاذ مدل‌های ذهنی و مهارت‌های جدید است. این چرخه برای مرتبط ماندن حیاتی است.

مثال: یک طراح گرافیک که حرفه خود را بر اساس تخصص در Adobe Photoshop و Illustrator بنا کرده است، ظهور طراحی UI/UX را می‌بیند. او باید یک ذهنیت طراحی مبتنی بر چاپ را فراموش کند و اصول طراحی برای محصولات دیجیتال تعاملی و کاربر محور را بازآموزی کند و مهارت‌های جدیدی در ابزارهایی مانند Figma یا Sketch به دست آورد.

چگونه آن را توسعه دهیم: به طور دوره‌ای مهارت‌های خود را ارزیابی کنید. از خود بپرسید: «ارزشمندترین مهارتی که در سال گذشته یاد گرفته‌ام چیست؟ کدام مهارت فعلی من در حال کم‌اهمیت شدن است؟» به بازخوردهایی که فرضیات دیرینه شما را به چالش می‌کشند، باز باشید. متخصصان جوان‌تر یا تازه‌واردان در حوزه خود را دنبال کنید تا ببینید چه دیدگاه‌های جدیدی به ارمغان می‌آورند.

ساختن یک برنامه یادگیری شخصی (PLP)

یادگیری مادام‌العمر نباید یک فعالیت منفعل و اتفاقی باشد. موفق‌ترین متخصصان با همان قصدی که برای پروژه‌های خود به کار می‌برند، به آن نزدیک می‌شوند. یک PLP یک رویکرد ساده و ساختاریافته برای توسعه شخصی و حرفه‌ای شما است.

جمع‌بندی همه چیز: برنامه اقدام شما برای یک مسیر شغلی آینده‌نگر

درک این مهارت‌ها اولین قدم است. قدم بعدی اقدام عمدی است. در اینجا یک چک‌لیست ساده برای شروع ساختن یک مسیر شغلی انعطاف‌پذیرتر و آینده‌نگر از امروز آورده شده است:

یک فکر نهایی: از امنیت شغلی تا انعطاف‌پذیری شغلی

تلاش برای یک مسیر شغلی آینده‌نگر به معنای یافتن یک قلعه نفوذناپذیر از امنیت شغلی نیست. چنین چیزی دیگر وجود ندارد. در عوض، به معنای پرورش انعطاف‌پذیری شغلی است. این اعتمادی است که از دانستن اینکه شما یک مجموعه مهارت پایدار و سازگار دارید که به شما امکان می‌دهد تغییرات را هدایت کنید، فرصت‌های جدید را غنیمت بشمارید و بدون توجه به چگونگی تغییر چشم‌انداز، ارزش ایجاد کنید، ناشی می‌شود. آینده کار نامشخص است، اما آمادگی شما لازم نیست اینگونه باشد. با سرمایه‌گذاری در این مهارت‌های انسانی پایدار، شایستگی‌های فنی و ذهنیت یادگیری مادام‌العمر، شما فقط برای آینده آماده نمی‌شوید — شما فعالانه در حال ساختن آن هستید.