دیفای میانزنجیرهای، نحوه انتقال داراییها و برنامهها در بلاکچینهای مختلف، مزایا، ریسکها و آینده قابلیت همکاری در امور مالی غیرمتمرکز را کاوش کنید.
دیفای میانزنجیرهای: پل زدن بر شکاف بین بلاکچینها
امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) با ارائه خدمات مالی بدون نیاز به مجوز، شفاف و خودکار، امور مالی سنتی را متحول کرده است. با این حال، چشمانداز اولیه دیفای پراکنده بود و بیشتر فعالیتها بر روی چند بلاکچین غالب مانند اتریوم متمرکز بود. این انزوا پتانسیل دیفای را محدود کرده و ناکارآمدی ایجاد میکند. دیفای میانزنجیرهای به عنوان یک راهحل ظهور میکند که هدف آن اتصال شبکههای بلاکچین ناهمگون و باز کردن قفل یک اکوسیستم مالی متصلتر و کارآمدتر است.
دیفای میانزنجیرهای چیست؟
دیفای میانزنجیرهای به توانایی استفاده از پروتکلهای مالی غیرمتمرکز و انتقال یکپارچه داراییها در شبکههای مختلف بلاکچین اشاره دارد. این قابلیت به کاربران امکان میدهد تا با برنامههای دیفای در زنجیرههای مختلف تعامل داشته باشند بدون اینکه به یک اکوسیستم واحد محدود شوند. این شامل انتقال توکنها، دسترسی به پلتفرمهای وامدهی، شرکت در صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) و مشارکت در فرصتهای کشت سود در چندین بلاکچین است.
به عنوان مثال، تصور کنید کاربری که بیتکوین را در بلاکچین بیتکوین نگهداری میکند، میخواهد در یک برنامه کشت سود در اتریوم شرکت کند. بدون قابلیت میانزنجیرهای، این کار غیرممکن یا نیازمند یک واسطه متمرکز خواهد بود. دیفای میانزنجیرهای به این کاربر اجازه میدهد تا بیتکوین خود را به عنوان یک توکن در اتریوم «بپیچد» (wrap) و سپس از آن در اکوسیستم دیفای اتریوم استفاده کند.
چرا دیفای میانزنجیرهای مهم است؟
اهمیت دیفای میانزنجیرهای از چندین عامل کلیدی نشأت میگیرد:
- آزاد کردن نقدینگی: با اتصال شبکههای بلاکچین مجزا، دیفای میانزنجیرهای نقدینگی را تجمیع میکند و دسترسی کاربران به طیف وسیعتری از داراییها و فرصتها را آسانتر میسازد. این افزایش نقدینگی میتواند به بازارهای کارآمدتر و قیمتگذاری بهتر منجر شود.
- گسترش دامنه دیفای: قابلیت میانزنجیرهای به کاربران اکوسیستمهای مختلف بلاکچین اجازه میدهد تا در دیفای شرکت کنند و این امر پایگاه کاربران و پذیرش کلی آن را گسترش میدهد. این میتواند به اثرات شبکهای منجر شده و دیفای را قویتر و ارزشمندتر کند.
- بهینهسازی استفاده از داراییها: کاربران میتوانند داراییهای خود را در بلاکچینهای مختلف به کار گیرند تا از بهترین فرصتهای موجود، مانند پاداشهای بالاتر کشت سود، کارمزدهای تراکنش پایینتر یا دسترسی به پروتکلهای دیفای منحصربهفرد، بهرهمند شوند.
- پرورش نوآوری: دیفای میانزنجیرهای با فراهم کردن امکان ساخت برنامههایی که از نقاط قوت چندین بلاکچین بهره میبرند، نوآوری را تشویق میکند. این میتواند به خلق محصولات و خدمات جدید و هیجانانگیز در دیفای منجر شود.
- جلوگیری از ازدحام و کارمزدهای بالا: با انتقال فعالیتها به بلاکچینهای کمتراکمتر یا با کارمزد پایینتر، دیفای میانزنجیرهای به کاهش مشکلات ازدحام شبکه و کارمزدهای بالای گس، که در زنجیرههای محبوبی مانند اتریوم رایج است، کمک میکند.
دیفای میانزنجیرهای چگونه کار میکند؟
دیفای میانزنجیرهای توسط فناوریها و مکانیزمهای مختلفی که انتقال داراییها و دادهها بین بلاکچینهای مختلف را تسهیل میکنند، فعال میشود. برخی از رایجترین رویکردها عبارتند از:
۱. پلها (Bridges)
پلها رایجترین روش برای انتقال دارایی بین بلاکچینها هستند. آنها معمولاً با قفل کردن توکنها در یک زنجیره و ایجاد (mint) توکنهای پیچیدهشده (wrapped tokens) معادل در زنجیره دیگر کار میکنند. این توکنهای پیچیدهشده نمایانگر داراییهای اصلی هستند و میتوان از آنها در اکوسیستم دیفای زنجیره مقصد استفاده کرد.
مثال: فرض کنید میخواهید USDT را از اتریوم به بایننس اسمارت چین (BSC) منتقل کنید. شما از یک پل استفاده میکنید که USDT شما را در اتریوم قفل کرده و سپس مقدار معادل USDT پیچیدهشده (مثلاً BEP-20 USDT) را در BSC ایجاد میکند. سپس میتوانید از USDT پیچیدهشده در BSC برای شرکت در فعالیتهای دیفای استفاده کنید.
انواع مختلفی از پلها وجود دارد که هر کدام از نظر امنیت، سرعت و هزینه مزایا و معایب خاص خود را دارند:
- پلهای متمرکز: این پلها برای مدیریت انتقال دارایی به یک واسطه مورد اعتماد تکیه میکنند. آنها اغلب سریعتر و ارزانتر هستند اما به دلیل ماهیت متمرکز، ریسک امنیتی بالاتری دارند.
- پلهای غیرمتمرکز: این پلها از قراردادهای هوشمند و اعتبارسنجهای غیرمتمرکز برای تأمین امنیت انتقال دارایی استفاده میکنند. آنها امنتر هستند اما میتوانند کندتر و گرانتر باشند. نمونههایی از این پلها شامل پلهای مبتنی بر LayerZero، Wormhole یا Chainlink CCIP است.
- مبادله اتمی (Atomic Swaps): اینها مبادلات همتا به همتای داراییها در بلاکچینهای مختلف هستند که نیازی به واسطه مورد اعتماد ندارند. آنها برای اطمینان از اتمی بودن مبادله (به این معنی که یا هر دو طرف داراییهای خود را دریافت میکنند یا هیچکدام) به تکنیکهای رمزنگاری تکیه میکنند.
۲. توکنهای پیچیدهشده (Wrapped Tokens)
توکنهای پیچیدهشده، نمایشهای دیجیتالی داراییهای یک بلاکچین در بلاکچین دیگر هستند. آنها با قفل کردن دارایی اصلی در یک قرارداد هوشمند و ایجاد یک توکن معادل در زنجیره مقصد ایجاد میشوند. توکنهای پیچیدهشده به کاربران اجازه میدهند تا به داراییهای بلاکچینهای مختلف در یک اکوسیستم دیفای واحد دسترسی داشته باشند.
مثال: بیتکوین پیچیدهشده (wBTC) یک نمونه محبوب از توکنهای پیچیدهشده است. این توکن به کاربران اجازه میدهد تا از بیتکوین در بلاکچین اتریوم برای فعالیتهای دیفای استفاده کنند. wBTC با نسبت ۱:۱ توسط بیتکوینهایی که توسط یک متولی نگهداری میشود پشتیبانی میشود و تضمین میکند که ارزش آن به بیتکوین وابسته است.
۳. پروتکلهای قابلیت همکاری (Interoperability Protocols)
پروتکلهای قابلیت همکاری برای تسهیل ارتباط و انتقال داده بین بلاکچینهای مختلف طراحی شدهاند. آنها به قراردادهای هوشمند در یک زنجیره امکان میدهند تا با قراردادهای هوشمند در زنجیره دیگر تعامل داشته باشند و این امر امکان ایجاد برنامههای پیچیده میانزنجیرهای را فراهم میکند.
مثال: Polkadot و Cosmos نمونههایی از پروتکلهای قابلیت همکاری هستند. آنها چارچوبی برای ساخت بلاکچینهای متصل به هم فراهم میکنند که میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و دادهها را مبادله کنند.
۴. زنجیرههای جانبی (Sidechains)
زنجیرههای جانبی بلاکچینهای مستقلی هستند که به یک بلاکچین اصلی (مانند اتریوم) متصل میشوند. آنها اجازه میدهند داراییها از زنجیره اصلی به زنجیره جانبی و بالعکس منتقل شوند. زنجیرههای جانبی میتوانند سرعت تراکنش بالاتر و کارمزدهای پایینتری نسبت به زنجیره اصلی ارائه دهند.
مثال: Polygon (که قبلاً Matic Network نام داشت) یک زنجیره جانبی است که با فراهم کردن محیطی سریعتر و ارزانتر برای برنامههای دیفای، اتریوم را مقیاسپذیر میکند. کاربران میتوانند داراییها را از اتریوم به Polygon منتقل کرده و از آنها در اکوسیستم دیفای Polygon استفاده کنند.
مزایای دیفای میانزنجیرهای
دیفای میانزنجیرهای مزایای متعددی برای کاربران، توسعهدهندگان و کل اکوسیستم دیفای دارد:
- افزایش کارایی سرمایه: کاربران میتوانند داراییهای خود را در چندین بلاکچین به کار گیرند تا بازده را به حداکثر برسانند و تخصیص پورتفولیوی خود را بهینه کنند.
- انعطافپذیری و انتخاب بیشتر: دیفای میانزنجیرهای به کاربران انعطافپذیری و انتخاب بیشتری در مورد پروتکلها و پلتفرمهای دیفای که میخواهند استفاده کنند، میدهد.
- کاهش ازدحام شبکه: با توزیع فعالیت در چندین بلاکچین، دیفای میانزنجیرهای به کاهش ازدحام شبکه در زنجیرههای منفرد کمک میکند.
- کارمزدهای تراکنش پایینتر: کاربران میتوانند از کارمزدهای تراکنش پایینتر در بلاکچینهای کمتراکمتر یا کارآمدتر بهرهمند شوند.
- دسترسی به بازارها و فرصتهای جدید: دیفای میانزنجیرهای دسترسی به بازارها و فرصتهای جدیدی را که قبلاً برای کاربران یک بلاکچین واحد در دسترس نبود، باز میکند.
- افزایش نوآوری: با فراهم کردن امکان ساخت برنامههایی که از نقاط قوت چندین بلاکچین بهره میبرند، دیفای میانزنجیرهای نوآوری را پرورش داده و توسعه محصولات و خدمات جدید دیفای را تسریع میبخشد.
ریسکها و چالشهای دیفای میانزنجیرهای
در حالی که دیفای میانزنجیرهای مزایای قابل توجهی ارائه میدهد، با مجموعه ریسکها و چالشهای خاص خود نیز همراه است:
- ریسکهای امنیتی: پلها و دیگر فناوریهای میانزنجیرهای در برابر نقضهای امنیتی مانند اکسپلویتها و هکهای قراردادهای هوشمند آسیبپذیر هستند. یک حمله موفق به یک پل میتواند منجر به از دست رفتن مقدار قابل توجهی از سرمایه شود. در سال ۲۰۲۲، پل Ronin به مبلغ بیش از ۶۰۰ میلیون دلار هک شد.
- پیچیدگی: استفاده از دیفای میانزنجیرهای میتواند پیچیده باشد، به خصوص برای کاربران تازهکار. پیمایش در چندین بلاکچین، مدیریت کیف پولهای مختلف و درک ظرایف فناوریهای مختلف پل میتواند دلهرهآور باشد.
- پراکندگی نقدینگی: در حالی که دیفای میانزنجیرهای با هدف تجمیع نقدینگی ایجاد شده است، اگر نقدینگی بیش از حد در چندین زنجیره پخش شود، میتواند به پراکندگی نقدینگی نیز منجر شود.
- عدم قطعیت نظارتی: چشمانداز نظارتی برای دیفای میانزنجیرهای هنوز در حال تکامل است و این ریسک وجود دارد که مقررات جدید بر قانونی بودن یا قابلیت دوام برخی پروتکلهای میانزنجیرهای تأثیر بگذارد. کشورهای مختلفی مانند ایالات متحده، سنگاپور و اتحادیه اروپا همگی در حال بررسی چگونگی تنظیم دیفای هستند.
- ریسکهای قرارداد هوشمند: مانند همه برنامههای دیفای، آسیبپذیریهای قرارداد هوشمند یک ریسک محسوب میشوند. حسابرسی و آزمایش دقیق بسیار مهم است، اما اکسپلویتها همچنان میتوانند رخ دهند.
- اوراکلها: بسیاری از پروتکلهای میانزنجیرهای برای ارائه فیدهای دقیق قیمت و داده به اوراکلها متکی هستند. دستکاری اوراکلها میتواند منجر به ارزشگذاری نادرست داراییها و زیانهای قابل توجهی شود.
نمونههایی از پروتکلها و پروژههای دیفای میانزنجیرهای
چندین پروتکل و پروژه به طور فعال در حال ساخت و گسترش اکوسیستم دیفای میانزنجیرهای هستند:
- Chainlink CCIP (Cross-Chain Interoperability Protocol): یک پروتکل پیامرسانی امن و قابل اعتماد برای انتقال دادهها و توکنها در بلاکچینهای مختلف. Chainlink CCIP به گونهای طراحی شده که بسیار امن و مقیاسپذیر باشد و برای برنامههای حیاتی میانزنجیرهای مناسب است.
- LayerZero: یک پروتکل قابلیت همکاری همهجانبه (omnichain) که به قراردادهای هوشمند در بلاکچینهای مختلف اجازه میدهد تا مستقیماً با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. LayerZero برای کارایی بالا و مقرون به صرفه بودن طراحی شده است.
- Wormhole: یک پروتکل عمومی ارسال پیام که به چندین بلاکچین متصل میشود. Wormhole به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا برنامههای میانزنجیرهای بسازند که میتوانند به دادهها و داراییهای هر زنجیره متصل دسترسی داشته باشند.
- Synapse: یک پل میانزنجیرهای که به کاربران امکان میدهد داراییها را به سرعت و به راحتی بین بلاکچینهای مختلف منتقل کنند. Synapse برای امنیت بالا و کاربرپسند بودن طراحی شده است.
- Thorchain: یک پروتکل نقدینگی غیرمتمرکز میانزنجیرهای که به کاربران امکان میدهد داراییها را بین بلاکچینهای مختلف بدون نیاز به توکنهای پیچیدهشده مبادله کنند. Thorchain از مکانیزم منحصربهفردی به نام استخرهای نقدینگی پیوسته (CLPs) برای تسهیل مبادلات میانزنجیرهای استفاده میکند.
- Anyswap (Multichain): یک پروتکل مسیریاب غیرمتمرکز میانزنجیرهای که امکان مبادله و انتقال در زنجیرههای مختلف سازگار با EVM و غیر EVM را فراهم میکند.
- RenVM: یک شبکه غیرمتمرکز و بدون نیاز به مجوز از نودها که انتقال دارایی بین بلاکچینهای مختلف را تسهیل میکند. RenVM بر حریم خصوصی و امنیت تمرکز دارد.
آینده دیفای میانزنجیرهای
دیفای میانزنجیرهای هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارد، اما پتانسیل تغییر چشمانداز دیفای را دارد. با بلوغ فناوری و امنتر و کاربرپسندتر شدن آن، میتوان انتظار داشت که شاهد افزایش پذیرش پروتکلها و برنامههای دیفای میانزنجیرهای باشیم.
آینده دیفای میانزنجیرهای احتمالاً شامل موارد زیر خواهد بود:
- پلهای امنتر و کارآمدتر: تحقیق و توسعه مداوم منجر به ایجاد فناوریهای پل امنتر و کارآمدتری خواهد شد که ریسک هک را به حداقل رسانده و هزینههای تراکنش را کاهش میدهند.
- افزایش قابلیت همکاری: پروتکلهای قابلیت همکاری پیچیدهتر خواهند شد و امکان ارتباط و انتقال یکپارچه داده بین بلاکچینهای مختلف را فراهم میکنند.
- ترکیبپذیری میانزنجیرهای: توسعهدهندگان قادر خواهند بود برنامههای پیچیده میانزنجیرهای بسازند که از نقاط قوت چندین بلاکچین بهره میبرند و محصولات و خدمات جدید و نوآورانهای در دیفای ایجاد میکنند.
- تجربه کاربری بهبود یافته: دیفای میانزنجیرهای کاربرپسندتر خواهد شد و مشارکت کاربران تازهکار در این اکوسیستم را آسانتر میکند.
- شفافیت نظارتی: افزایش شفافیت نظارتی محیطی باثباتتر و قابل پیشبینیتر برای پروژههای دیفای میانزنجیرهای فراهم خواهد کرد.
نتیجهگیری
دیفای میانزنجیرهای یک تحول حیاتی در تکامل امور مالی غیرمتمرکز است. با اتصال شبکههای بلاکچین ناهمگون، نقدینگی را آزاد میکند، دامنه دیفای را گسترش میدهد، استفاده از داراییها را بهینه میکند و نوآوری را پرورش میدهد. در حالی که ریسکها و چالشها باقی هستند، پیشرفتهای فناوری مداوم و افزایش شفافیت نظارتی به آیندهای اشاره دارند که در آن دیفای میانزنجیرهای نقشی محوری در یک سیستم مالی جهانی متصلتر و کارآمدتر ایفا میکند. با بلوغ این فناوری، پتانسیل آن برای تغییر شکل امور مالی و توانمندسازی کاربران در اکوسیستمهای مختلف بلاکچین بیش از پیش آشکار میشود. آگاه ماندن از آخرین تحولات در دیفای میانزنجیرهای برای هر کسی که به دنبال پیمایش در چشمانداز در حال تحول امور مالی غیرمتمرکز است، ضروری است.